کد خبر: 1230945
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۱:۲۰
«انس با آفتاب انقلاب در دوران مبارزه» در آیینه خاطرات شهید آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی
آیت‌الله رئیسی در رنج و محرومیت نشو و نما یافت، از این روی فقر و بی‌عدالتی را به نیکی می‌شناخت. علاوه بر این در بستری مذهبی رشد کرد و ترکیبی از این همه بسیار زود او را به وقایع اجتماعی و سیاسی متوجه کرد. وی در دوران نوجوانی وارد حوزه علمیه شد و به طلابی که مبارزه به رهبری امام خمینی را سرلوحه کار خود قرار داده بودند، پیوست. رئیسی در عداد آن طیف از محصلان حوزه بود که طلبگی را به آرمان تغییر در جامعه و برقراری نظام اسلامی پیوند زده بودند
 احمدرضا صدری

جوان آنلاین: هرگز گمان نمی‌بردیم که در چنین موسمی به بازخوانی خاطرات شهید آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی از دوران انقلاب اسلامی بپردازیم. کسی از مقدرات الهی مطلع نیست، اما همه را نیز جز گردن نهادن بدان چاره‌ای نخواهد بود! اما روایاتی که در ادامه مورد خوانش تحلیلی قرار می‌گیرد، به دست آن فقید سعید در دهه ۷۰ و در مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیان شده است. او در این بازگویی، علاوه بر توصیف نقش و شرایط خود در آستانه قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶، به بازگویی جایگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیدارگری جوانان مبارز خراسان و سراسر ایران پرداخته است. امید آنکه انتشار این سند تاریخی در این روز‌های سوگ و عزای ملت، علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید. روحش شاد و یادش گرامی باد. 
 
 سیدابراهیم رئیس‌الساداتی که بود؟
در آغاز این نوشتار، مروری بر زندگی کوتاه، اما پرفراز و نشیب شهید آیت‌الله رئیسی بهنگام می‌نماید، چه آنکه نشان خواهد داد خاطرات مورد اشاره در کدامین بستر تاریخی، اجتماعی و تربیتی روی داده است. بر تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی تک نگاشته‌ای وجود دارد که تقریباً جامع می‌نماید و می‌تواند مقصود ما را تأمین کند:
«شهید آیت‌الله دکتر سید ابراهیم رئیس‌الساداتی معروف به رئیسی در سال ۱۳۳۹ در محله نوغان مشهد به دنیا آمد. او در حوزه علمیه قم اصول فقه را نزد آیت‌الله مروی، لمعتین را نزد آیت‌الله فاضل هرندی، رسائل را نزد آیت‌الله موسوی تهرانی، مکاسب محرمه را نزد آیت‌الله دوزدوزانی، کتاب البیع مکاسب را نزد آیت‌الله خزعلی، خیارات مکاسب را نزد آیت‌الله ستوده و آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی و کفایه را نزد آیت‌الله سیدعلی محقق داماد، تفسیر قرآن کریم را نزد آیت‌الله مشکینی و آیت‌الله خزعلی، شرح منظومه و فلسفه را نزد آیت‌الله احمد بهشتی و یک دوره شناخت را نزد آیت‌الله مطهری و نهج‌البلاغه را نزد آیت‌الله نوری همدانی آموخت. حجت‌الاسلام رئیسی، خارج اصول را نزد آیت الله سیدمحمدحسن مرعشی شوشتری و آیت الله هاشمی شاهرودی و خارج فقه را نزد آیت الله آقا مجتبی تهرانی و آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی تلمذ نمود. وی با اتمام دوره سطح حوزه، توانست به دوره کارشناسی ارشد رشته حقوق خصوصی راه یافته و پس از دفاع از پایان‌نامه خویش با عنوان ارث بلا وارث در سال ۱۳۸۰، با قبولی در کنکور دکترای مدرسه عالی شهید مطهری در رشته فقه و حقوق خصوصی ادامه تحصیل دهد. سید ابراهیم رئیسی با تکمیل تحقیقات خود در رشته فقه و حقوق، موفق به اخذ مدرک عالی‌ترین سطح حوزه (سطح چهار) شد و در نهایت رساله دکترای خود را با عنوان تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق دفاع کرد و با اخذ نمره ممتاز، به درجه دکترای فقه و حقوق نائل آمد. وی در دوران نهضت اسلامی از طلاب مبارز بود و از آن روزها، خاطراتی شنیدنی داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، او در مناصب مختلف خدمت نمود. ورود حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی به عرصه مدیریت، از سال ۱۳۵۹ و با حضور در جایگاه دادیاری شهرستان کرج آغاز شد و پس از مدتی با حکم شهید آیت‌الله قدوسی به سمت دادستان کرج منصوب شد. پس از دو سال در تابستان ۱۳۶۱ و همزمان با دادستانی شهر کرج، مسئولیت دادستانی همدان را نیز عهده‌دار شد. حضور همزمان او در این دو مسئولیت، برای مدتی ادامه یافت تا آنکه به عنوان دادستان استان همدان معرفی شد و از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳، در این سمت خدمت کرد. سید ابراهیم رئیسی در سال ۱۳۶۴، به عنوان جانشین دادستان انقلاب تهران منصوب شد. امام خمینی طی احکام ویژه و مستقیم، او را برای رسیدگی به مشکلات اجتماعی در برخی استان‌ها از جمله لرستان، کرمانشاه و سمنان مأمور کرد. بعد از رحلت امام، آقای رئیسی با حکم رئیس وقت قوه قضائیه، به سمت دادستان تهران منصوب شد و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳، به مدت پنج سال این مسئولیت را بر عهده داشت. ایشان از سال ۱۳۷۳، به ریاست سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد. او از سال ۱۳۸۳ تا سال ۱۳۹۳، به مدت ۱۰ سال معاون اول قوه قضائیه بود و از سال ۱۳۹۳ تا اسفند ۱۳۹۴ نیز به عنوان دادستان کل کشور خدمت نمود. وی همچنین از سال ۱۳۹۱ با حکم مقام معظم رهبری به عنوان دادستان ویژه روحانیت مشغول خدمت شد. وی در ۱۷ اسفند ۹۴، با حکم رهبر انقلاب به عنوان تولیت آستان قدس رضوی (ع) منصوب شد و در اسفند ۱۳۹۷ نیز با حکم رهبری در جایگاه ریاست قوه قضائیه فعالیت خود را آغاز کرد. رئیسی در سال ۱۴۰۰، به ریاست جمهوری اسلامی برگزیده شد و در بعد از ظهر روز یک‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، در حوالی منطقه ورزقان در آذربایجان شرقی به شهادت رسید...». 

 کار ما تا ۱۹ دی این بود که صبح به منزل یکی از مراجع می‌رفتیم و شب به منزل یکی دیگر!
آیت‌الله رئیسی در رنج و محرومیت نشو و نما یافت، از این رو فقر و بی‌عدالتی را به نیکی می‌شناخت. علاوه بر این در بستری مذهبی رشد کرد و ترکیبی از این همه بسیار زود او را به وقایع اجتماعی و سیاسی متوجه کرد. وی در دوران نوجوانی وارد حوزه علمیه شد و به طلابی که مبارزه به رهبری امام خمینی را سرلوحه کار خود قرار داده بودند، پیوست. رئیسی در عداد آن طیف از محصلان حوزه بود که طلبگی را به آرمان تغییر در جامعه و برقراری نظام اسلامی پیوند زده بودند. آنان در انتظار بستری برای ابراز این خواست خود بودند که توهین روزنامه اطلاعات به ساحت رهبر کبیر انقلاب اسلامی آن را مهیا کرد:
«در ایام انقلاب که تظاهرات در قم به طور رسمی از ۱۹ دی آغاز شد، در همه این تظاهرات شرکت می‌کردم. جوان بودم و روحیه جوانی داشتم و در همه اجتماعاتی که در خانه مراجع و علما برگزار می‌شد، حضور داشتم. بعد از جریان اهانت به حضرت امام - که با انتشار مقاله‌ای توسط فردی به نام رشیدی‌مطلق در روزنامه اطلاعات منتشر شده بود- مبدأ این اجتماعات بیشتر مدرسه آیت‌الله بروجردی بود. در بیشتر این اجتماعات از منزل مرحوم آیت‌الله گلپایگانی گرفته تا منزل همه علما شرکت می‌کردم تا اینکه روز ۱۹ دی فرا رسید و در منزل آیت‌الله حسین نوری تیراندازی شد و عده‌ای به شهادت رسیدند. در همه این اجتماعات توفیق داشتم در منازل علما باشم. کار ما همیشه تا ۱۹ دی این بود که صبح به منزل یکی از مراجع می‌رفتیم و شب به منزل یکی دیگر. بعد از ۱۹ دی هم ضمن اینکه سعی می‌کردیم به درس‌ها توجه داشته باشیم، اما در کنار آن حتماً نسبت به خبر‌های انقلاب و توجه به اطلاعیه‌ها و پیام‌های امام که از نجف می‌دادند، حساسیت داشتیم و جزء برنامه‌های ما قرار گرفت، یعنی با توجه به آن شرایط، علاوه بر مسئله درس، نسبت به مسائل سیاسی کشور حساسیت داشتیم. در تهران اجتماعاتی بود، گاهی به آنجا می‌رفتیم و گاهی هم در حرم بودیم...». 

 مدرسه «خان» به مثابه جانشینی برای «فیضیه» و «دارالشفاء»
در ۱۵ خرداد ۱۳۵۴، طلاب حوزه علمیه قم سالروز قیام خرداد ۴۲ و شهدای آن را گرامی داشتند. از این روی ساواک چاره را در آن دید که مدارس فیضیه و دارالشفاء را تعطیل نماید! در چنین شرایطی مدرسه آیت‌الله‌العظمی بروجردی که به «خان» شهرت داشت، به مرکزی برای تردد و تجمع طلاب مبارز تبدیل شده بود. شهید رئیسی و دوستانش در این مدرسه سکونت داشتند، رسالت خود را در انتشار پیام‌های انقلاب از طریق پخش اعلامیه‌ها و نوار‌هایی با این مضمون می‌دانستند:
«در اجتماعات طلبگی در مدرسه آیت‌الله بروجردی، هسته‌ای از بچه‌های انقلابی بود که مثلاً جدیدترین اعلامیه‌ها را در مدرسه نصب می‌کردیم و جدیدترین نوار‌های انقلابی مربوط به شخصیت‌ها از جمله مقام معظم رهبری را که در مشهد بودند و به قم می‌آمد، در اختیار دوستان قرار می‌دادیم. هسته‌ای بود که بیشتر جمعی از جوان‌های همسن و سال خود ما در مدرسه آیت‌الله بروجردی تشکیل داده بودند. بعد از بسته شدن مدارس فیضیه و دارالشفاء، مدرسه آیت‌الله بروجردی - که به آن مدرسه خان هم اطلاق می‌شد- مرکزیت داشت و هر وقت هر کس به ویژه روحانیون و طلاب انقلابی از منزل بیرون می‌آمد و به حرم می‌رفت، سری هم به مدرسه خان می‌زد. مدرسه خان به مرکزیت و پایگاه خبرگیری و خبررسانی درباره مسائل انقلاب اسلامی تبدیل شده بود...». 

 با «آقا» در مسجد کرامت، به گفت‌وگوی طولانی می‌پرداختیم 
آنان که در روزگار پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در شهر مشهد سکونت و سودای مبارزه داشتند، ناگزیر با عالمی روشن بین با افکاری روزآمد به نام «آقا سیدعلی خامنه‌ای» آشنایی و الفت می‌یافتند. زنده‌یاد رئیسی نیز در زمره این عناصر بود که بسیار زود با «امام جماعت مسجد کرامت» قرابت پیدا کرد. ایشان علاوه بر اینکه از استاد، تفسیر قرآن، نهج البلاغه و دیگر متون کلان مذهبی را فرا می‌گرفتند، با وی درباره دغدغه‌های خویش به گفتگو می‌نشستند و پاسخ پرسش‌های خود را از او می‌گرفتند:
«علاوه بر جلساتی که ایشان [آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای]داشتند، به عنوان یک طلبه جوان به همراه دیگر دوستان، خدمت ایشان حاضر می‌شدیم. اولین برخورد ما با حضرت آقا موقعی بود که با یکی از دوستان به منزل آقای محامی در مشهد رفته بودیم. آقای محامی در مشهد نماینده و وکیل وجوهاتی حضرت امام بودند. همه می‌دانستند ایشان وکیل امام است. به منزل ایشان رفته بودیم که آقای خامنه‌ای و آقای هاشمی‌نژاد به آنجا آمده بودند. ظاهراً آن سه بزرگوار با هم جلسه داشتند و من هم با یکی از دوستان طلبه در منزل آقای محامی بودم. دومین دیدار با حضرت آقا [در]مسجد کرامت بود که به عنوان طلبه با ایشان گفت‌وگویی داشتیم. دم در مسجد کرامت ایستاده بودیم و با ایشان صحبت می‌کردیم و در مدتی طولانی هم با بزرگواری حرف‌های ما را گوش می‌دادند...». 

 آقای خامنه‌ای، بهترین شخص برای ریاست‌جمهوری است!
جوانانی که در سالیان منتهی به اوج‌گیری انقلاب اسلامی در زمره مبارزان قلمداد می‌شدند، طبیعی بود که به آینده آرمانی خویش بیندیشند و شخصیت‌های نقش آفرین در آن را مشخص نمایند. آیت‌الله رئیسی در چنین محافلی، همواره از آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان یکی از امید‌های آینده سخن می‌گفت و حتی سمت مناسب برای ایشان را نیز مشخص می‌کرد! او در یکی از اینگونه جلسات و در عین تعجب حاضران، امام جماعت مسجد کرامت را برای ریاست جمهوری در نظام آینده مناسب خواند؛ امری که در دهه نخست برقراری جمهوری اسلامی عیناً محقق شد:
«دو سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با طلبه‌ها که می‌نشستیم و صحبت می‌کردیم، آن‌ها گفتند اگر شاه برود چه کسی می‌خواهد مملکت را اداره کند؟ من هم گفتم همین آقای خامنه‌ای امام جماعت مسجد کرامت مشهد، بهترین شخص برای ریاست‌جمهوری است. آن موقع مرا مسخره کردند که این چه حرفی است که می‌‍‌زنی؟ اما انسان در جبین ایشان، توان مدیریت را می‌دید. حضرت امام همیشه به عنوان یک شخصیت الگو و محوری مطرح بودند و در این باره تردیدی وجود نداشت، اما من اعتقاد داشتم که آقای خامنه‌ای بهترین گزینه برای ریاست‌جمهوری است. عرض کردم در شهر مشهد عالم زیاد داشتیم، اما عالمی که جوانان اعم از دانشجو و طلبه را دور خودش جمع کند، نداشتیم. در درس‌های تفسیر ایشان، واقعاً جا برای جمعیت نبود. این درحالی بود که حضرت آقا تحت تعقیب و گاهی در زندان بودند و طبعاً در تبعید هم نمی‌گذاشتند که ایشان آزادانه عمل کند، ولی باز هم در این شرایط از این امور غافل نبودند و بدان‌ها توجه می‌کردند...». 

 ملاقات در تبعیدگاه ایرانشهر
علاقه رئیسی و همگنانش به معلم اندیشه و بیداری در شهر مشهد موجب شد که پس از تبعید ایشان به ایرانشهر و همزمان با دیدار با سایر تبعیدیان به دیدار آیت‌الله خامنه‌ای نیز بروند. او در آن دوره هنوز ملبس به لباس روحانیت نبود و از این روی، مورد سوء ظن عوامل ساواک قرار نگرفت، اما دو نفر از همراهانش به دلیل تعمم از سوی مأموران امنیتی دستگیر شدند. استاد با حدس قوی بر اینکه این دو شاگرد غیرمعمم وی نیز به زودی دستگیر شوند، آنان را به راهی سوق داد که احتمال گرفتاری ایشان را به حداقل برساند. میهمانان نیز با عمل به توصیه مرشد خویش توانستند از محدوده تعقیب خارج شوند:
«همیشه شیفته سخنرانی‌ها و شخصیت انقلابی ایشان [آیت‌الله خامنه‌ای]بودیم. به دلیل علاقه‌ای که به ایشان داشتم، قبل از پیروزی انقلاب یک سفر تبلیغی داشتیم که با بعضی از طلاب به رفسنجان رفته بودیم و سفر تبلیغی خود را به سفر سیاسی تبدیل کردیم. در آن زمان شروع کردیم با تبعیدی‌ها دیدار کردن. به سراغ آقایان معادیخواه و خلخالی رفتیم. آقای خلخالی در رفسنجان در تبعید به سر می‌برد. از آنجا هم به عشق دیدار با حضرت آقا به ایرانشهر رفتیم. یک شب آنجا بودیم که دو نفر از طلبه‌ها را در خیابان دستگیر کردند که معمم بودند. ما دو نفر شخصی بودیم و به منزل آقای محمدجواد حجتی کرمانی رفته بودیم. گفتند دیشب پنج، شش بار از ساواک سراغ شما را گرفته‌اند که شما را ببرند که ما به شکلی این‌ها را دست به سر کردیم. بعد هم فرمودند اینجا یک راه مخفی در ذهنم هست که با یک نفر راه‌بلد شما را از آنجا رد می‌کنم، چون شما بلد نیستید! ساعت ۹ صبح که در منزل ایشان صبحانه خوردیم و آماده شدیم، فرمودند شما دو نفر با این‌ها حرکت کنید و از شهر بیرون بروید، وگرنه این‌ها قطعاً شما را می‌گیرند. ایشان عامل فراری دادن ما دو نفر از ایرانشهر شدند، چون دو نفر دیگر ما را دستگیر کرده بودند. آقایی بود که ایشان را می‌شناسم، البته ایشان هم میهمان بود و به دیدار ایشان آمده، ولی راه بلد بود، چون یک ماه بود که در منزل حضرت آقا حضور داشت. قبل از انقلاب به زاهدان و منزل مرحوم آقای کفعمی رفتیم که عالم شهر بود و در منزل ایشان آقای هاشمی‌نژاد و آقای طبسی که به دیدن آقا در ایرانشهر رفته بودند - منتها داشتند برمی‌گشتند- هم حضور داشتند. یک شب در منزل آقای کفعمی بودیم. وقتی از ایرانشهر بیرون آمدیم، دیگر تحت تعقیب نبودیم و به مقصد بازگشتیم...». 

 همراه با متحصنین دانشگاه تهران برای ورود امام به ایران
سید ابراهیم رئیسی در روز‌های تعویق بازگشت امام خمینی به ایران در بهمن ۱۳۵۷، همراه با دوستانش در تحصن علما و روحانیون در مسجد دانشگاه تهران شرکت جست. او به گفته خود در آن روز‌ها به تدارکات آن اجتماع مدد می‌رساند و با جوانان دست اندرکار همراه بود. وی تا زمان بازگشت رهبر انقلاب به ایران در همان حرکت اعتراضی حضور داشت:
«قبل از پیروزی انقلاب یک بار در قم دستگیر شدم و آن هم موقعی بود که با دو نفر از طلبه‌ها داشتیم به یزد می‌رفتیم که در راه‌آهن دستگیر شدیم. مأموران تصور می‌کردند همراه ما اعلامیه‌های حضرت امام است. البته همراه بعضی از دوستان بود، ولی به یک شکلی جاسازی کرده بودند که کسی متوجه نشود و آن‌ها هم متوجه نشدند... آن زمان [که]هنوز حضرت امام نیامده بودند، جزو جوانانی که در دانشگاه تهران فعالیت می‌کردند، بودم. البته نه به عنوان متحصن، چون علما متحصن بودند. در تمام آن یک هفته تحصن در آنجا حضور داشتم. البته می‌گویم در عداد همان جوانانی که آنجا بودند، فعالیت می‌کردم و دوست داشتم تا آنجا باشم، یعنی تمام آن یک هفته که آقایان تا بازگشت امام متحصن بودند، در جمع همین جوانان پرشور حضور داشتم...». 

 کلام آخر
انقلاب اسلامی با تلاش بی‌وقفه جوانانی مجاهد و مخلص به پیروزی رسید که دل به آرمان‌های امام خمینی داده بودند و در راستای توفیقش سر از پای نمی‌شناختند. آنان در فردای نهضت به خدمت نظام برآمده از آن درآمدند تا آرمان‌های ذهنی خویش را عینی سازند. شهید آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی در زمره این تلاشگران خستگی‌ناپذیر بود که در طول ۴۵ سال گذشته در مناصبی مختلف و مهم ایفای نقش کرد و نهایتاً در مسند بالاترین مقام قضایی و اجرایی قرار گرفت. او به ویژه در سه سال گذشته، تصویری از یک مدیر اجرایی پرکار ترسیم نمود که در راه ایفای وظیفه سر از پای نمی‌شناخت و سرانجام در همین مسیر به مقام شهادت رسید. هنر نظام اسلامی در تربیت کارگزارانی اینچنین خدوم و دلسوز است و تا از این امتیاز بهره می‌برد، برقرار و کامیاب خواهد بود. آنان که دل در گرو حاکمیت اسلام دارند، هنوز در میان نخبگان و مسئولان فراوانند و پرچم خدمت را برافراشته و در اهتزاز نگه خواهند داشت.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار